Thank you for your video clips & articles * با سپاس از ويدئو كليپ ها ومطالب شما عزيزان از سراسر جهان

 

 

 

گذر سالها از  خاموشی  فرهاد

 

(1943 - 2002)

 

 

 

خواننده جمعه ها

 

 

Farhad Mehrad (1943 - 2002), widely known as Farhad, was an Iranian pop musician and singer.

فرهاد مهراد هنرمند ايرانى متولد بيست و نهم دي ماه سال هزار و سيصد و بيست و دو در تهران بود.

در كلاس يازدهم ترك تحصيل مى كند. با يك گروه نوازنده ارمني آشنا ميشود و به صورت تجربي نواختن را مي آموزد و به عنوان نوازنده گيتار در همان گروه شروع به فعاليت ميكند.

در باشگاه شركت نفت در اولين شب اجراي برنامه رهبر گروه به بهانه غيبت خواننده گروه از فرهاد ميخواهد تا او جاي خواننده را پر كند.

وقتي به زبان ايتاليايي ،فرانسوي و يا انگليسي ترانه اجرا ميكرد كمتر كسي باور ميكرد كه زبان مادري اين هنرمند فارسي باشد و همين خصوصيت باعث درخشش گروه و تمديد مدت برنامه گروه ارمني شد.

از گروه جدا ميشود و فعاليت انفرادي خود را آغاز ميكند.

فرهاد براي اولين بار در سال 42  چند ترانه انگليسي در برنامه تلويزيوني “واريته استوديو ب “ اجرا ميكند.

با گروه بلك كتز آشنا مي شود .

همكاري فرهاد به عنوان خواننده و نوازنده  گيتار و پيانو  با شهبال شب پره (پركاشن) ،شهرام شب پره (گيتار)، هامو(گيتار)،حسن شماعي زاده (ساكسيفون) و منوچهر اسلامي (ترومپت)در كلاب كوچيني از سال 45 آغاز ميشود.

فرهاد نت نميدانست و موسيقي را از راه گوش آموخته بود.

ترانه “اگه يه جو شانس داشتيم“ اولين اثر فرهاد به زبان فارسي در فيلم “بانوي زيباي من“بود.

پس از چند سال از گروه "بلک کتز" جدا شد ودر سال هزار و سيصد و هفتاد و چهار به قصد پرستاري ازخواهرش به انگلستان سفر كرد.

"مرد تنها" را با شعر شهيار قنبري‌ که روی آهنگی از‌ اسفنديار منفردزاده ساخته شده بود براي فيلم “رضا موتوري“ خواند، این ترانه، روی فيلم‌ رضاموتوري نشست و جا افتاد. ترانه “مرد تنها“ كه پس از اكران فيلم در قالب صفحه گرامافون به بازار رفت آنچنان طرفدار يافت كه فرهاد تبديل به يك ستاره شد.

از آن پس دوره جدیدی را در خواندن و نواختن آغاز کرد.

كار او در اين زمان با دوره "بلک کتز" و نوازندگی شبانه در دیسکوی "کوچینی" در تهران متفاوت بود.‌

جمعه‌، هفته‌ خاكستري‌ و آيينه‌ها، از آثار فراموش نشدنى فرهاد ميباشند.

هميشه معتقد بود  بايد شعري را بخواند كه خود به آن اعتقاد دارد.

ترانه‌هاي‌ شبانه‌ يك، خسته‌، سقف‌، گنجشكك‌ اشي ‌مشي‌، آواز و شبانه‌ دو، با اشعاري‌ از احمد شاملو وكار هاى  شهيار قنبري،‌ افكار و نوع متفاوت كار او را در ميان مردم ماندگار و تثبیت کرد.

.. ديگر  صدايش همه جا به گوش ميرسيد.

 

 

 

در جمهورى اسلامى صدایش ممنوع بود، از ادامه كار منع و تقاضاهاي چندباره او براي انتشار مجدد آثارش با مخالفت روبرو شد.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی بصورت انتخابى( وبدون اجازه او، و بدون تصویر او) گاهى ترانه اى از یادگارهای او را پخش کرد.

پس از پانزده سال بالاخره در سال هزار و سيصد و هفتاد و دو، آلبوم جديد فرهاد،“خواب در بيداري“،مجوز انتشار دريافت كرد و تبديل به پر فروش ترين شد.

فرهاد كه از انتشار آلبوم بعدي خود در ايران نا اميد شده بود آلبوم‌ برف‌ را در ايالات‌ متحده‌ امريكا در سال هزار و سيصد و هفتاد و شش ضبط‌ و منتشر كرد كه آن‌ آلبوم‌ يك‌ سال‌ بعد در ايران‌ نيز منتشر شد.

پس از انتشار آلبوم “برف”، فرهاد  درصدد تهيه آلبومي با نام “آمين“ كه ترانه هايي از كشورها و زبانهاي مختلف را در خود جاي ميداد، برآمد.

در مهر ماه هزار و سيصد و هفتاد و نه، فرهاد بيمار شد.

فرهاد پس‌ از دو سال‌ معالجه‌ در ايران‌ و فرانسه،‌ سرانجام در سن‌ پنجاه و نه سالگي‌ روز نهم‌ شهريور هزار و سيصد و هشتاد و يك در غربت، در شهر پاريس‌ از ميان ما رفت ..

 

 

 

آرامگاه فرهاد در Thiais  پاريس است.

 

 

 

 

 

صدايش ماندگار، يادش گرامى‌

 من،TagMan

جمعه

مرد تنها هم مرد!یادداشتی از شهیار قنبری Jour 4 Peace

خداحافظ رفیقدر چهارمین سالمرگ..Jour 4 Peace

نمایش وسایل شخصی آوازخوان سبیلوبرنامه ای در مولن روژ نفرین شدهJour 4 Peace

فرهاد ،خواننده ای از تبار حقیقت مرد تنها هم مرد! برای کسی شدن، برای اسطوره شدن، برای به اوج رسیدن، برای این که تار نماها از مرثیه لبریز شوند ، باید مرد. مرد تنها هم مرد و اسطوره شد. سوگواران گناهکار دوباره انگشت اتهام به جانب یکدیگر دراز می کنند که بگویند: من بی گناهم. تو بودی که دست او را نگرفتی. تو بودی که گذاشتی تمام شود. و باری آرام می گیرند و به بستر می روند. حافظه ملی ما پاک پاک است، حافظه هنری هم. هیچ کس هیچ چیز به یاد ندارد این که چه کرده ای مهم نیست. این که چه نکرده ای مهم است. دوباره یکی می رود و ما همه دسته گلهای پوسیده را به پایش پرتاب می کنیم. بر امواج اینترنت تصویرش را تاخت می زنیم!! شعر می نویسیم؛ رج می زنیم…بغض می کنیم… سبک می شویم…این همه انرژی دیر هنگام به کار هیچ کس نمی آید. اما اگر زنده بود به دردش می خورد.

Copy & send this link for your friends Farhadفرهاد

ميتوانى آوازه خوان را بكشى، اما..آواز را نميتوان كشت‌ ( ويكتور خارا )

you can cage and kill the singer but you can't kill a song! ( Victor Jara )