رابطه يلدا و کریسمس؟

 

ايرانيان در زمانى شب يلدا و مراسم آن را برگذار مى كنند كه همزمان، مردم جهان در تکاپوی برگزاری جشن‌های کریسمس و سال نوی میلادی‌اند. مراكز شهر، فروشگاه ها و منازل را چراغانی وتزئين مى كنند، و مردم در شور و هیجان هستند.

در ایران در ایام  کریسمس و سال نو ميلادى به جز اشاره‌ ى مختصرى به روز کریسمس و سال نو، خبری از کریسمس و سال نو نيست. در ایران تعطیلات سال نو ميلادى وجود ندارد، و حتى روز ششم ژانویه که به عقيده ارامنه ايران روز میلاد مسیح است نيز، در مناطق ارمنی ‌نشین ايران چندان نشانى ازعید باقى نمانده است.

 کریسمس در ایران، عید مخصوص ارامنه و اقلیت مسیحی، و آغاز سال میلادی دنیای غرب محسوب مى شود و ایرانیان که سال جديد را در آغاز بهار جشن می‌گیرند، مراسم وجشن بزرگى براى ايام كريسمس ندارند.

با نگاهى كوتاه به تاريخ، شب يلدا را كه ریشه در فرهنگ و باور ایرانیان باستان دارد، ميابيم كه چگونه در گذر زمان، با مراسم ميلاد مسيح ادغام ميشود،

 و گروهى معتقد كه : " به‌خاطر نفوذ آداب و سنن ایران باستان است که امروز غربیان میلاد مسیح را در روز ۲۵ دسامبر جشن می‌گیرند."

 

 

 

قبل از ظهور زرتشت

 

یکی از اعیاد مهم ایرانی شب یلدا یا شب چله است.

 

 

 شب یـــــــــــلــدا- شب چـــــــــله Shab- e Yalda

 

 این شب که مصادف است با ۲۱ دسامبر، درازترین شب سال و شب آغاز  زمستان است (آغاز برج جدی). در زبان سریانی یلدا به معنای "میلاد" است.

 

ایرانیان قبل از ظهور زرتشت عقیده داشتند که:

 در چنین شبی "میترا" یا "مهر"  کنار یک نهر آب از دل تخته ‌سنگی متولد شد، خدای شکست ‌ناپذیر خورشید، مهر و دوستی، محبت، نور و عدالت.

میترا گاو سپید مقدسی دارد که همه جا مونس و همراه او است. یک روز خدای خورشید کلاغى را نزد میترا می‌فرستد و به او فرمان ميدهد که گاو خود را قربانی کن. میترا با اکراه گاو خود را می‌کشد و از خون اين گاو، دنیا و هر چه در آن است بوجود می‌آید.

پس از این قربانی، میترا سوار بر كشتى خدای خورشید، بر فراز اقیانوس‌ها  پرواز ميكند، به آسمان‌ها برده می‌شود و از آن پس به‌عنوان میانجی بین آفریدگار و آفریدگان وساطت می‌کند (معنای اصلی میترا نیز "واسطه" یا "میانجی" است).

ایرانیان باستان پیش از ظهور زرتشت، میترا را می‌پرستیدند و هر سال در بزرگداشت میلاد او جشن‌هایی برگزار می‌کردند.

 

 

 

پس از ظهور زرتشت

 

با ظهور زرتشت و گرویدن شاهان هخامنشی به آیین زرتشت، كم كم  پرستش میترا (میترائیسم) با دين جدید آميخته شد.اما آیین میترا  به‌طور کامل از بین نرفت.

شاهان ایرانی سلسله هخامنشی از داریوش (۵۲۲ تا ۴۸۶ ق.م) به بعد، با اينكه پیرو زرتشت بودند، با عقاید کهن مذهبی که هنوز بسیاری از مردم و اشراف آنها را اجرا ميكردند مخالفتى نداشتند، و به همین دليل ، بسیاری از ايرانيان عقاید میترائیسم را حفظ كردند و يا آنرا در آیین زرتشت ادغام کردند.

 میترا خدای خورشید و نور، با اهورامزدا خدای روشنایی تداعی شد، و در مبارزه با اهریمن خدای تاریکی قرار گرفت.

 

 

 شب یلدا یا شب میلاد میترا، خدای نور، همچنان گرامی داشته ‌شد.

 

 به دليل مبارزه هميشگى روشنائى با تاریکی، بزرگترین نبرد در چنین شبی رخ می‌دهد، كه بالاخره روشنایی پیروز می‌‌شود و از آن به بعد روز و روشنى درازتر و شب و تاريكى کوتاه ‌تر می‌شوند،

نور و گرما هر روز بيشتر و سرما و ظلمت رو به کاهش، و نیکی بر بدی، و اهورامزدا بر اهریمن،  پيروزمیشوند.

 ایرانیان آتش و حرارت را مظهر اهورامزدا  می‌دانستند، در شب يلدا  بیرون از منازل آتش روشن می‌کردند وداخل خانه ها، زیر حرارت کرسی کنار هم به شب ‌زنده ‌داری و شادى می‌پرداختند، تا از این راه، در جنگ با تاريكى، "خورشید" را، يارى کرده باشند.

 آجیل و فندق و هندوانه و حلوا و... می‌خوردند‌، و پایان سردی و آغاز گرمی را جشن مى گرفتند.

درخت سرو یا "سرو یلدا"  به‌عنوان سمبول استقامت و پایداری در برابر سرما و تاریکی، در معابد میترا وجود داشت و در چنین شبی جوانان، در پارچه‌ای ابریشمی آرزوئى ميكردندد و آنرا بر شاخه‌های سرو می‌آویختند و در پای درخت هدایایی تقدیم میترا می‌کردند، به این امید که آرزوهای‌شان برآورده شود... ومراسمى ديگر..

 

 

 

بعد از جنگ‌های ایران و یونان،به تدريج اين مراسم به اروپا هم راه پيدا كرد.

 

 

 

 آیین میترا در بسیاری از مناطق دنیای آن روز مریدانی پیدا کرد، و معابد متعدد براى میترا ساخته شد.

در قرن دوم و سوم میلادى در امپراتوری رم، ميترائيسم شكلى كامل گرفت.

میترا که در ایران باستان مظهر وفاداری به پادشاه بود، محبوب امپراطوران رم شد. امپراطورانی چون کومودوس (۱۸۰-‏۱۹۲م.)، سپتیمیوس سوروس (۱۹۳-‏۲۱۱)، کاراکالا (۲۱۱-‏۲۱۷) و جولیان ملقب به جولیان مرتد، و نیز بسیاری از سربازان و افسران روم، سخت پیرو این آیین بودند و در رم، بریتانیا (در پی هجوم رم به سال ۴۳ م.)، و کناره‌های رود راین، دانوب و فرات، کنیسه‌ها و معابد متعددی برای میترا بنا كردند. دیوکلیتیان امپراتور رم در صدد احیای حکومت و مذهب روم باستان و آئين ميترا . او در سال ۳۰۷ معبد بزرگی در کناره رود دانوب واقع در نزدیکی وین برای میترا ساخت و او را "حامی امپراتوری رم" لقب داد.

بدین ترتیب میترائیسم توسط امپراطوران رم و سربازان‌شان، در قرون ۳ و ۴ مهمترین رقیب آیین نوپای مسیحیت بود.

هر سال رومیان در بزرگداشت"میلاد خورشید شکست‌ناپذیر" (natalis solis invicti) و هنگام برداشت محصول، در اواسط زمستان، یعنی از ۱۷تا ۲۴ دسامبر، فستيوال شادی بر پا می‌کردند و به جشن و پایکوپی می‌پرداختند. آنان در این ایام که به ایام "جشن خدای زحل" (Saturnalia) معروف بود، تقريبأ همان مراسم شب يلداى ایرانیان را انجام ميدادند : خوراک‌های مخصوص می‌خوردند، منازل خود را با گیاهان سبز تزئين و به دید و بازدید هم می‌رفتند و به هم هدیه می‌دادند.

 

 

بعد از پیروزی کنستانتین امپراتور مسیحی در سال ۳۱۲ و گسترش مسیحیت در دنیای رم، دين میترا به تدريج ضعيف شد.

 

 

 

مسيحيان در قرن چهار به‌ خوبی با فلسفه دنیای باستان و اهميتش آشنا بودند و کوشیدند از قابلیت‌های سنت‌هایی نظير جشن یلدا و آیین ظهور میترا به ‌منظور گسترش مسیحیت استفاده کنند و كم كم با جایگزین کردن عیسی به ‌جای میترا، تمام شکوه و عظمت جشن ظهور میترا را به واقعه تولد عیسی انتقال ‌دادند.

بدین ترتیب شب یلدا جشن ظهور میترا که پیشاپیش به ‌خوبی در فرهنگ و باورهای دینی دنیای رم ریشه دوانده بود و قدمتی دیرینه داشت، تا سال ۳۳۶میلادی رسماً به‌عنوان سالروز میلاد مسیح یا کریسمس تعیین شد و میترا جای خود را به مسیح داد.

 

چرا ۲۵دسامبر انتخاب شد؟ بدرستی روشن نیست، اما رومیان به احتمال زیاد این روز را که آخرین روز جشن‌های اواسط زمستان بود، روز تولد میترا می‌دانستند.

 

 

 

تعويض جشن ميترا در ابتدا سخت با مخالفت روبرو شد.

 

 بخش شرقی امپراتوری رم، ۶ ژانویه را روز تجلی خدا بر آدمیان (Epiphany) در قالب تولد و تعمید عیسی می‌‌دانست، و کلیسای اورشلیم هم فقط ۶ ژانویه را براى میلاد مسیح جشن می‌گرفت. اما به تدريج کلیساهای شرق نیز، با اکراه، مخالفت را کنار گذاشتند وعید میلاد مسیح در روز ۲۵ دسامبر را قبول كردند، ‌که این روز تا پایان قرن چهارم تقریباً در همه جا رسماً به‌عنوان روز تولد مسیح جشن گرفته می‌شد. تنها استثنا، کلیسای ارامنه بود که هنوز هم میلاد مسیح را روز ۶ ژانویه می‌دانند و ۲۵ دسامبر را به‌عنوان جشن بت ‌پرستان، و قبول ندارند.

 

 

 

 

 

در اشعار فارسی به ارتباط جشن یلدا و میلاد مسیح اشاره شده:

 

 سنایی می‌گوید:

به صاحب ‌دولتی پیونــد اگر نامـی همی جویــی

که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا

يعنى، اگر می‌خواهی معروف شوی، به كسى كه اسم و رسمى دارد بپیوند، درست همان‌طور که شب یلدا با پیوستن به عیسی (در قالب کریسمس) اينقدر معروف شد.

 

 

معزی در توصيف عیسی می‌گوید:

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است

تو شمع فروزنـده و گیتــی شب یلــدا

 

 

 

سیف اسفرنگی هم ميگويد که یلدا شهرت خود را از نام مسیح دارد:

سخنم بلند ‌نام از سخن تو گشت و شایـد

که درازنامی از نام مسیح یافت یلـــــدا

 

 

 

با ‌دانستن گوشه اى از تاريخ مى بينيم كه مراسم شب يلدا و کریسمس و نقاط اشتراک آن ريشه در آداب و سنن و باور هاى ديرين سرزمين و فرهنگ ایران دارند.

 

و هنوز ادامه نبرد روشنى با تاريكى...       من

 

 

شب يلدا مبارك

 

شب یـــــــــــلــدا- شب چـــــــــله Shab-e Yalda

رابطه يلدا و كريسمسCopy this link for your web or send it for your friends

http://www.persiancultures.com/AboutPersianCultures/Yalda-Cristmass.htm